شب آخر
چهارشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۰، ۱۱:۴۰ ق.ظ
حال همه ما خوب است.
ملالی نیست جز گم شدن همیشگی خدا...
خیلی سخته انقد بد باشی که حتی تو زمزمه های جوشن کبیر واسه دلخوشی خودت نتونی بگی دیگه گناه نمی کنم...چون می دونی فردا که بشه دوباره گناه می کنی، دوباره شروع می کنی.
دلخوشیم اینه که حداقل با خدا روراست بودم و دروغ نگفتم بهش که دیگه گناه نمی کنم.
دلم می خواست شب بیست و سوم تو بهشت زهرا کنار شهدای گمنام باشم اما...
سیاه شده دلم از دست این گناه ها...
یعنی دوباره درست میشه؟
- ۹۰/۰۶/۰۲