به نام خدا
دوست دارم همسر یک پزشک شوم، بعد با هم به یک روستای دورافتاده شمال برویم و در یک خانه کوچک چوبی زندگی کنیم. او درد مردم را کم کند و من برای بچه هایشان قصه بگویم و معلمشان بشوم.
آروزی زیادی است؟...
- ۶ نظر
- ۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۲:۱۱
به نام خدا
دوست دارم همسر یک پزشک شوم، بعد با هم به یک روستای دورافتاده شمال برویم و در یک خانه کوچک چوبی زندگی کنیم. او درد مردم را کم کند و من برای بچه هایشان قصه بگویم و معلمشان بشوم.
آروزی زیادی است؟...