و کاش مرد غزل خوان شهر برگردد...
دیروز پرنده ای در قفسش مرد...
همه گفتند قفسش تنگ بود،
من گفتم
دلش !
باران که میبارد، راه می افتم بدونِ چتر
من بغض میکنم...
آسمان گریه