سقا...
دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۱، ۱۰:۴۴ ق.ظ
"آنها که مرا به لقب قمر مفتخر ساختهاند نسبت میان ماه و خورشید را چه خوب میفهمیدهاند! من به طفیلی حسین آمدهام و به عشق حسین زیستهام.
حسین آینه تمام نمای خداوند است و من همه عمر تاکنون کوشیدهام که آینه حسین بشوم. از خودم هیچ نداشته باشم، هیچ نباشم. از خودم خالی شوم و لبریز از حسین. فدایی حسین شوم. فنا در حسین شوم و آنچنان شوم که در آینه نیز جز تصویر حسین نبینم.
عباس مشک را بر دوش میاندازد، دو دست به زیر آب میبرد و فرا میآورد تا پیش روی چشم.
عجبا این تصویر اوست در آب یا حسین؟!
این درست همان لحظهای است که عباس یک عمر برای رسیدن به آن تلاش کرده است این که در آینه نیز جز تصویر حسین نبیند. اکنون دیگر چه نیازی به آب؟!
اکنون او تشنه آب نیست. تشنه دیدار کسی است که تصویرش را در آب دیده است."
"سقای آب و ادب"- سید مهدی شجاعی
- ۹۱/۰۴/۰۵