اثر پروانه ای
به نام خدا
یک اصل وجود دارد به نام اثر پروانه ای. بر طبق اصل اثر پروانه ای اگر در این طرف دنیا پروانه ای بال برند ممکن است در آن طرف دنیا طوفانی به پا شود. باور کردن این اصل خیلی هم سخت نیست وقتی تو این طرف کلاس پلک می زنی و آن طرف کلاس دنیای من بهم می ریزد. وقتی من دکمه بسته نشده آستین راست پیراهن مردانه ات و شکستگی دست چپت را دیدم و آن وقت دلم خواست تا کاش پسر بودم و دکمه آستین پیراهنت را می بستم، وقتی نوبت ارائه تو می افتد هفته بعد و تو کوله ات را می بندی و از کلاس می روی و من دیگر تا پایان کلاس نمی فهمم استاد چه می گوید، وقتی من حواسم پی نوشتنم باشد و تو حواست پی من و من حواسم پرت تو شود، وقتی دست گچ گرفته تو خورد به دسته ی صندلی و دست من درد گرفت، وقتی همه ی این ها بعد از شنیدن حرف هایی که به من زدی اتفاق افتاد، یعنی اثر پروانه ای.
می دانی اثر پروانه ای خیلی کارها می تواند بکند مثلاً تو انگار کن پدر یک دختر بیست و یک ساله تصمیم می گیرد برود پی زندگی جدیدش و بچه هایش را رها می کند. پدر می رود اما نه پدر فقط خودش نمی رود، پدر می رود، مهر و منطق مادر را هم با خودش می برد، معرفت برادر را هم. همه باورهای تو را هم با خودش می برد.
روزهای سخت می گذرند، دوباره کمر راست می کنی، هی به خودت می گویی فکر کن از اول هم نبوده است. هی خودت را دلداری می دهی تا اینکه یک روزی آن طرف کلاس یکی نگاهی می کند، حرفی می زند. تو نگاه می کنی و آرزو می کنی کاش هیچ وقت حرف نزده بود. چون می ترسی، می ترسی بعدها که فهمید تو پدری داری که نیست، مثل آدم های قبلی برود و پشت سرش را هم نگاه نکند...
می بینی اثر پروانه ای خیلی کارها می تواند بکند. این طرف دنیا یکی خوشی زیر دلش را می زند و آن وقت آن طرف دنیا دختری می ترسد از اینکه دلش بلرزد، چون شرم دارد از اینکه بگوید پدرم رفته...
اثر پروانه ای اثر خوبی نیست ولی هست.
داستانی که نوشتم و خواندید برداشتی آزاد از واقعیتی در بند بود.
- ۹۳/۰۸/۱۶